شرکت Strategy، که بهعنوان یک نهاد خزانهداری بیتکوین فعالیت میکند، بهطرز چشمگیری در حال انباشت بیتکوین است و سرعت این انباشت از مجموع بیتکوینهای استخراجشده روزانه توسط ماینرها پیشی گرفته است. این روند منجر به کاهش نرخ تورم سالانه بیتکوین به حدود منفی ۲.۳۳٪ شده است؛ عددی که برای دارایی با عرضه ثابت مانند بیتکوین، نشانهای جدی از ورود به فاز تورم منفی (deflationary) محسوب میشود.
در این مقاله چه میخوانیم؟
هاوینگ مصنوعی چیست و چگونه اتفاق می افتد؟
بیتکوین ذاتا دارای عرضه محدودی است؛ تنها ۲۱ میلیون واحد از آن قابل استخراج است و این عرضه بهتدریج از طریق فرآیند ماینینگ وارد چرخه بازار میشود. اما حضور یک بازیگر نهادی مانند Strategy که روزانه بخش عظیمی از این عرضه را خریداری و نگهداری میکند، معادلات بازار را تغییر داده است. بیتکوینهایی که توسط ماینرها وارد بازار میشوند، بهسرعت توسط این شرکت جذب شده و به کیف پولی منتقل میشوند که کاملا غیرقابل نقد شدن است.
در تاریخ ۱۰ مه، کییانگ جو در شبکه اجتماعی X اعلام کرد که Strategy در حال حاضر ۵۵۵ هزار بیتکوین در اختیار دارد که هیچ برنامهای برای فروش آن وجود ندارد.

نتیجه این روند، چیزی شبیه به یک هاوینگ مصنوعی است؛ در حالی که در حالت عادی، هر چهار سال یکبار با نصف شدن پاداش استخراج ماینرها، عرضه بیتکوین کاهش مییابد، این بار، فشار خرید سنگین از سوی Strategy باعث شده که همین تاثیر زودتر و با شدت بیشتری بر بازار اعمال شود. نرخ تورم منفی ۲.۳۳٪ نشان میدهد که عرضهای که باید وارد بازار شود، کمتر از مقداری است که توسط نهادهای بزرگ مانند Strategy قفل میشود و از گردش خارج میگردد.
آدام لیوینگستون (Adam Livingston)، در اینباره گفته:
مجموع استخراج روزانه ماینرها حدود ۴۵۰ بیتکوین است، در حالی که Strategy بهطور میانگین روزانه ۲٬۰۸۷ بیتکوین خریداری میکند، بیش از چهار برابر کل تولید روزانه.

این یعنی نهتنها کل عرضه روزانه جذب میشود، بلکه باید از ذخایر دیگر بازار نیز بیتکوین خریداری شود تا تقاضای Strategy تامین گردد.
پیامدهای اقتصادی
از منظر اقتصادی، این رویداد پیامدهای مهمی دارد:
- کاهش عرضه، در حالی که تقاضا ثابت مانده یا افزایش یافته، منجر به رشد قیمت میشود.
- حضور نهادهای بزرگ با رویکرد بلندمدت در بازار، موجب کاهش نوسانات و افزایش اعتماد سرمایهگذاران خرد میشود.
- بیتکوین بهتدریج از یک دارایی سفتهبازانه کوتاهمدت، به یک دارایی خزانهای و ضد تورم برای سرمایهگذاران تبدیل میشود.
شرکت Strategy: پلی میان بازار سنتی و بازار ارز دیجیتال
Strategy علاوه بر خرید بیتکوین، نقش مهمی در اتصال بازار سنتی مالی (TradFi) به دنیای رمزارزها ایفا میکند. این شرکت با فروش اوراق بدهی و سهام شرکتی، سرمایه از بازار سنتی جذب میکند و آن را صرف خرید بیتکوین مینماید. به گفته مایکل سیلور، بیش از ۱۳٬۰۰۰ نهاد مالی در حال حاضر سهام این شرکت را در سبد سرمایهگذاری خود دارند. این بدان معناست که حتی نهادهایی که مستقیما بیتکوین نمیخرند، بهواسطهی سرمایهگذاری در سهام Strategy، بهصورت غیرمستقیم در معرض نوسانات و سودآوری بیتکوین قرار دارند.
بازار نیز واکنش مثبتی به این روند داشته است. سرمایهگذاران خرد و نهادی بهطور جدی تحرکات Strategy را دنبال میکنند؛ چرا که این شرکت در حال تغییر دینامیک بازار بیتکوین است. خریدهای سنگین و انباشت بلندمدت باعث شده عرضهی بیتکوین در بازار آزاد کاهش یابد، و این در حالیست که تقاضا به لطف ETFها و ورود دیگر نهادهای مالی، همچنان بالا باقی مانده است. در نتیجه، قیمت رشد کرده و نوسانات شدید کمتری در بازار مشاهده میشود.
ورود دیگر نهادها به بازار ارز دیجیتال
در کنار Strategy، سایر نهادهای مالی مانند صندوقهای پوشش ریسک، صندوقهای بازنشستگی، مدیران دارایی و حتی شرکتهای فناوری نیز به خرید بیتکوین بهعنوان ابزار تنوعبخشی یا محافظ در برابر تورم ارز فیات روی آوردهاند. ETFهای بیتکوین نیز با جذب سرمایه از بازار سنتی، به تثبیت قیمت و کاهش نوسانات کمک کردهاند.
با این حال، طبق گفتهی آنتونی اسکاراموچی، بنیانگذار SkyBridge Capital، بزرگترین بازیگران مالی یعنی صندوقهای ثروت ملی (sovereign wealth funds) هنوز بهطور جدی وارد بازار نشدهاند. دلیل این مسئله، نبود قوانین شفاف در آمریکا برای رمزارزهاست. او معتقد است زمانی که چارچوب قانونی جامعی برای بازار ارز دیجیتال در ایالات متحده تدوین شود، ورود گسترده این نهادهای عظیم آغاز خواهد شد و این میتواند آغازگر رشد انفجاری جدیدی در بازار بیتکوین باشد.
جمعبندی
انباشت بیسابقه بیتکوین توسط شرکت Strategy نقطهی عطفی در روند بازار ارزهای دیجیتال بهشمار میآید؛ چرا که از یک سو با افزایش تقاضا و کاهش عرضه در بازار آزاد، میتواند زمینهساز رشد قیمت و تقویت موقعیت بیتکوین بهعنوان یک دارایی ذخیرهای شود، و از سوی دیگر، اعتماد سرمایهگذاران را به حضور نهادهای بزرگ در این بازار افزایش دهد.
با این حال، این تحولات بدون چالش نیستند؛ تمرکز مالکیت در دست بازیگران نهادی، نوسانات احتمالی قیمت در کوتاهمدت، و وابستگی شدید بازار به تصمیمات این نهادها از جمله پیامدهایی هستند که میتوانند در صورت نبود شفافیت و تنوع مشارکت، ثبات بلندمدت بازار را با ریسکهایی مواجه کنند.