طی پنج سال گذشته، ساختار مالکیت بیتکوین به شکلی اساسی تغییر کرده است. بیتکوین که در ابتدا بهعنوان یک دارایی «مردمی» و مبتنی بر مالکیت فردی برای دور زدن واسطهها معرفی شد، امروز بیشتر از همیشه به بخش رسمی و نهادی بازارهای مالی نزدیک شده است. این تغییر آهسته شروع شد اما نقطهی اوج آن با تأیید ETFهای نقدی بیتکوین در آمریکا در ژانویه ۲۰۲۴ رقم خورد. از آن زمان به بعد، جریان مالکیت بیتکوین بین گروههای مختلف — از سرمایهگذاران خرد گرفته تا نهنگها و مؤسسات مالی بزرگ — وارد مرحلهای تازه شده است.
برای درک این تحول، لازم است ببینیم پیش از این نقطهی عطف شرایط چگونه بود. سال ۲۰۲۰ را در نظر بگیریم؛ زمانی که قیمت بیتکوین بسیار پایینتر از امروز بود و بیشتر طرفداران آن افرادی بودند که خود بهطور مستقیم بیتکوین را در کیفپولهای شخصی نگهداری میکردند. در آن دوره، سرمایهگذاران خرد — یعنی کسانی که کمتر از ۱۰ بیتکوین داشتند — مجموعاً حدود ۳.۱ میلیون BTC در اختیار داشتند. این رقم چیزی در حدود ۱۷ درصد از کل بیتکوینهای در گردش بود. در همین زمان، نهنگها (کیفپولهای دارای ۱۰ تا ۱,۰۰۰ BTC) و نهادهای بزرگ (دارای بیش از ۱,۰۰۰ BTC) نیز بخش عمدهی باقیمانده را میان خود تقسیم کرده بودند.
اما با نزدیک شدن به سال ۲۰۲۴، وضعیت تغییر کرد. بحثها درباره امکان تصویب ETF نقدی بیتکوین در آمریکا شدت گرفت و امید به جذب سرمایهی سازمانی بالا رفت. همین موضوع باعث شد سرمایهگذاران خرد پیش از معرفی ETFها میزان نگهداری بیتکوین خود را تا حدود ۳۳ درصد افزایش دهند و مجموعاً به حدود ۴.۱ میلیون BTC برسند. این یک موج خوشبینی بود: بسیاری معتقد بودند با ورود مؤسسات بزرگ، قیمت بیتکوین به سطحهای جدید و بیسابقه میرسد.
وقتی EFTهای نقدی در نهایت در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴ تأیید شدند، ورود سرمایه نهادی آغاز شد. صندوقها، بانکها، شرکتهای مدیریت دارایی و حتی صندوقهای بازنشستگی حالا راهی قانونی، استاندارد و کمریسک برای داشتن بیتکوین داشتند — بدون نیاز به نگهداری کلید خصوصی یا درگیری با فناوریهای مربوط به ذخیرهسازی ارز دیجیتال. این امکانات، برای بسیاری از سازمانها حیاتی بود. نتیجه؟ انباشت سریع بیتکوین از سوی نهادهای مالی بزرگ.
در عمل، دادهها نشان میدهد که نهادهای بزرگ از زمان راهاندازی ETFها، مالکیت خود را حدود ۲۱ درصد افزایش دادهاند. این رقم نشان میدهد که نه تنها مؤسسات وارد بازی شدهاند، بلکه با سرعت در حال تصاحب سهم بیشتر از بازار هستند. تنها ETFهای آمریکایی تاکنون بیش از ۱.۳۴ میلیون BTC را جذب کردهاند — رقمی که بهتنهایی معادل چیزی بیش از ۶ درصد کل بیتکوین موجود است.
در همین حال، رفتار سرمایهگذاران خرد متفاوت بود. پس از موج اولیه خوشبینی، بسیاری از آنها شروع به فروش و ذخیره سود کردند. در شرایطی که سازمانها برای سرمایهگذاری بلندمدت وارد میشدند، بسیاری از کاربران عادی یا تصمیم گرفتند از رشد قیمت استفاده کنند یا به دلیل نوسانات و فشارهای مالی، بخشی از دارایی خود را نقد کنند. در نتیجه، موجودی کیفپولهای خرد دوباره به حدود ۳.۴ میلیون BTC کاهش یافت.
اما داستان نهنگها — یعنی دارندگان متوسط تا بزرگ — پیچیدهتر است. پس از راهاندازی ETFها، آنها کمی به داراییهای خود افزودند، اما به مرور دارایی نهنگها حدود ۴.۷ درصد کاهش یافت و به حدود ۹.۴ میلیون BTC رسید. تحلیلگران معتقدند بخش عمدهی این کاهش به دلیل انتقال دارایی به ساختارهای OTC و ETFها بوده است. به زبان ساده: بسیاری از نهنگها دارایی خود را از کیفپولهای شخصی به صندوقهای مالی منتقل کردند — شاید نه برای فروش فوری، بلکه برای برخورداری از مزایایی مثل حسابداری سادهتر، مزایای مالیاتی، و دسترسی به سرویسهای حرفهای نگهداری دارایی.
این نقطه دقیقا همان جایی است که اختلاف دیدگاهها شکل میگیرد. برای برخی، این روند نشانهی بلوغ بازار بیتکوین است: پذیرش رسمی، ورود سرمایههای بزرگ، زیرساختهای قانونی و افزایش اعتبار در سیستم مالی سنتی. بهنوعی، بیتکوین در حال تبدیل شدن به «طلای دیجیتال» است — داراییای که در پرتفوی صندوقهای سرمایهگذاری جهانی جای ثابتی دارد.
اما برای گروهی دیگر، این روند تهدیدی برای اصل و هویت بیتکوین است. بیتکوین در ابتدای راه دقیقاً برای حذف واسطهها ایجاد شد. شعار معروف این بود:
“Not your keys, not your coins.”
اگر کلید خصوصی را خودتان نگه ندارید، دارایی واقعاً متعلق به شما نیست.
حال، وقتی میلیاردها دلار بیتکوین در ETFها نگهداری میشود — یعنی در حسابهایی که نهایتاً تحت مدیریت مؤسسات مالی و بر پایه ساختارهای قانونی سنتی هستند — بسیاری معتقدند بیتکوین دارد روح اولیهاش را از دست میدهد.
آیا این روند قابل بازگشت است؟ احتمالاً نه. چون ورود سرمایه نهادی به معنی ورود بازیگرانی است که استراتژیهای بلندمدت، قدرت سرمایه زیاد و نفوذ سیاسی دارند. چنین بازیگرانی وقتی وارد بازاری میشوند، معمولاً برای ماندن و کنترل سهم بیشتر آمدهاند.
در نتیجه، نقشه مالکیت بیتکوین امروز شباهت کمتری به شبکهای غیرمتمرکز و مردمی دارد و بیشتر شبیه داراییای است که در حال جذب شدن به زیرساختهای مالی جهانی است.
در نهایت، این تحول هم فرصت ایجاد میکند و هم نگرانی.
فرصت برای کسانی که روی ارزش بلندمدت بیتکوین حساب میکنند.
نگرانی برای کسانی که مأموریت بیتکوین را «آزادی مالی فردی» میدانستند.
آینده بیتکوین نه یکبعدی است و نه قطعی.
مسیر آن اکنون در نقطهای میان بازار آزاد مردمی و نظام مالی سازمانی قرار گرفته — و اینکه کدام سمت غالب شود، به رفتار سرمایهگذاران در سالهای پیشرو بستگی دارد.






