شاخص ترس و طمع چیست؟ تحلیل احساسات بازار مثل یک معاملهگر حرفهای

در این مقاله، به بررسی یکی از پر بحثترین شاخصها در بازار میپردازیم؛ شاخص ترس و طمع. بررسی اینکه این شاخص چگونه ساخته شده است، چقدر کارآمد است و چگونه میتوان آن را در تصمیم گیری های معاملاتی به کار برد.
«وقتی دیگران حریصاند، بترس. و وقتی دیگران میترسند، حریص باش.» – وارن بافت
تقریبا هر سرمایهگذاری با این جمله معروف آشناست یا حداقل با این دیدگاه آشناست که بازار اغلب برخلاف احساسات جمعی حرکت میکند. این موضوع نهتنها در بازارهای مالی سنتی صدق میکند، بلکه در بازار ارزهای دیجیتال حتی شدت بیشتری دارد؛ چرا که نوسان بالا در این بازار منجر به افتوخیزهای شدید احساسی میشود. به همین دلیل، ابزاری که در این مقاله به آن میپردازیم بهویژه در بازار کریپتو، محبوبیت زیادی پیدا کرده است.
شاخص ترس و طمع (Fear and Greed Index) چیست؟
شاخص ترس و طمع به کاربران اجازه میدهد تا شرایط بازار را از زاویهای بیرونی بررسی کنند و به درک بهتری از وضعیت روانی خودشان برسند؛ چه در حالت خوشبینی، طمع یا ترس افراطی. به این ترتیب میتوانند از اشتباهات بزرگی که در اثر هیجانات مرتکب میشوند، جلوگیری کنند. اما تا به حال به این فکر کردهاید که شاخص ترس و طمع دقیقا چگونه کار میکند؟ چه فاکتورهایی آن را هدایت میکنند؟ و اصلا چقدر دقیق و مؤثر است؟ اگر این سؤالات برایتان جالب است، با ما در این مقاله همراه باشید.
این شاخص چگونه کار میکند؟
شاخص ترس و طمع (که در ادامه با مخفف FGI از آن یاد میکنیم)، مانند یک نوسانسنج عمل میکند؛ به این معنا که عدد آن همیشه بین یک حداقل و حداکثر مشخص نوسان دارد:
-
حداقل مقدار = ۰: نمایانگر بیشترین میزان ترس ممکن در بازار است. البته در عمل این مقدار هیچگاه ثبت نشده و پایینترین عدد ثبتشده ۶ بوده است (در تاریخ ۱۹ آگوست ۲۰۲۲).
-
حداکثر مقدار = ۱۰۰: نشاندهنده بالاترین سطح سرخوشی و طمع در بازار است. این عدد نیز هرگز ثبت نشده و بیشترین عدد مشاهدهشده تاکنون ۹۵ بوده است.
بین این دو مقدار، FGI به چهار بخش اصلی تقسیم میشود:
-
۰ تا ۲۵ = ترس شدید (فرصت خرید)
-
۲۵ تا ۵۰ = ترس (میتوان به خرید فکر کرد)
-
۵۰ تا ۷۵ = طمع (زمانی برای در نظر گرفتن فروش)
-
۷۵ تا ۱۰۰ = طمع شدید (فرصت فروش)
چه عواملی بر شاخص ترس و طمع تاثیرگذارند؟
شاخص ترس و طمع یک شاخص ترکیبی (Composite Indicator) است؛ یعنی از چندین متریک مختلف تشکیل شده که بهصورت مستقل اندازهگیری میشوند و سپس با وزنهای متفاوت در یک فرمول نهایی ترکیب میشوند. در ادامه هر یک از این متریکها را در محاسبه شاخص بررسی میکنیم:
نوسان قیمت (Volatility)
شاخص ترس و طمع (FGI) نوسان و بیشترین افت قیمت (maximum drawdown) بیتکوین را اندازهگیری میکند و سپس این معیارها را با میانگین مقادیر آنها در بازههای ۳۰ و ۹۰ روزه مقایسه میکند. FGI افزایش غیرعادی در نوسانات را بهعنوان نشانهای از ترس در بازار تفسیر میکند. (وزن متریک ۲۵٪)
نکته جالب اینجاست که تفسیر FGI از نوسان، مستقیما با دیدگاه تحلیل تکنیکال کلاسیک در تضاد است؛ دیدگاهی که توسط معاملهگر اوایل قرن بیستم، ریچارد وایکوف، ارائه شده است.
از دیدگاه FGI، نوسان بالا نشانهای از ترس در بازار است که یک سیگنال صعودی تلقی میشود. در مقابل، ریچارد وایکاف نوسان بالا را یکی از نشانههای اصلی «توزیع» میدانست؛ که صرفا یک سیگنال نزولی است.
در دفاع از FGI، باید گفت که این شاخص بیشتر از خود نوسان، بر روی «بیشترین افت قیمت بیتکوین» تمرکز دارد. در واقع، هرچه افت قیمت بیتکوین شدیدتر و عمیقتر باشد، ترس میان شرکتکنندگان بازار بیشتر میشود. با این حال، این وضعیت لزوما به معنای «اوج فروش» نیست. از منظر تحلیل تکنیکال کلاسیک، حتی افتهای قیمتی شدید نیز اغلب فرصت مناسبی برای خرید نیستند؛ بلکه برعکس، ممکن است نشانه آغاز یک روند نزولی قدرتمند باشند که ممکن است بیشتر از صبر خریداران اولیه به طول بینجامد.
مومنتوم و حجم معاملات (Market Impulse & Volumes)
این بخش به مقایسه حجم معاملات و شتاب بازار با میانگین ۳۰/۹۰ روزه میپردازد. افزایش حجم خرید روزانه در بازارهای صعودی، نشانهای از طمع است. اما دوباره این تفسیر در تضاد با اصول تحلیل تکنیکال است؛ چرا که در روش کلاسیک، افزایش حجم در روند صعودی نشاندهنده اعتبار روند است. این بخش از شاخص ممکن است باعث تولید سیگنالهای زودهنگام و نادرست شود. (وزن متریک ۲۵٪)
شبکههای اجتماعی (Social Media)
شاخص FGI تعداد پستها و هشتگهای مربوط به هر کوین در توییتر (X) را جمعآوری میکند و نرخ رشد آنها را در بازههای زمانی خاص بررسی میکند. افزایش سریع در این فعالیتها نشانهای از طمع است. مثلاً در اسفند ۱۴۰۳، زمانی که کاربران زیادی در توییتر فقط با انتشار آدرس سولانا (SOL) خود درخواست توکنهای پیشفروش میکردند، توییتر پر شده بود از عکسهای سودهای سبز و هیجان خرید که نشانهای از طمع شدید بازار است. با این حال، وزن این متریک فقط ۱۵٪ است.
دامیننس بیتکوین (BTC Dominance)
FGI از شاخص BTC.D برای بررسی نسبت دامیننس بیتکوین استفاده میکند.
-
دامیننس بالا نشان دهنده ترس است، سرمایهگذاران به بیتکوین پناه میبرند.
-
دامیننس پایین نشان دهنده طمع است، سرمایهگذاران تمایل برای ریسک در آلتکوینها دارند.
نکته مهم این است که شاخص FGI مقدار دامیننس را از شاخص BTC.D که توسط تریدینگ ویو محاسبه میشود، استخراج میکند. اما این شاخص، دامیننس واقعی بیتکوین را منعکس نمیکند، چرا که با تقسیم ارزش بازار بیتکوین بر ارزش بازار ۱۲۵ کوین برتر محاسبه میشود. از آنجایی که تعداد واقعی کوینهای بازار حتی بیشتر از این مقدار است (و هیچکس دقیقا نمیداند چند کوین وجود دارد)، ما هیچگاه نمیتوانیم مقدار دقیق دامیننس بیتکوین را با قطعیت بدانیم. این موضوع، در برخی موارد، میتواند بر میزان اطلاعاتدهی شاخص FGI اثر منفی بگذارد. (وزن متریک ۱۰٪)
گوگل ترندز (Google Trends)
شاخص FGI از دادههای گوگل ترندز برای بررسی جستجوهای مرتبط با بیتکوین استفاده میکند. مثلا اگر جستجوی “دستکاری قیمت بیتکوین” زیاد شود، این شاخص آن را نشانهای از ترس میداند. تجزیهوتحلیل این دادهها پیچیده است و اثربخشی آن بهسختی قابل اثبات یا رد کردن است. به همین دلیل وزن آن تنها ۱۰٪ در شاخص نهایی است. (وزن متریک ۱۰٪)
یک نکته مهم: اگر دقت کرده باشید، مجموع وزن متریکها تنها به ۸۵٪ میرسد. قبلا ۱۵٪ باقیمانده به نظرسنجیها اختصاص داشت، اما این بخش حذف شده و هنوز مشخص نیست که دقیقا چطور این ۱۵٪ بازتوزیع شده است. حدس محتمل این است که این وزنها بهصورت تناسبی بین سایر متریکها تقسیم شدهاند.
ارزیابی عملکرد تاریخی شاخص ترس و طمع
اگر نقاط حدی شاخص FGI را روی نمودار مارکت کپ کل بازار کریپتو (Total Market Cap) بیاندازیم، متوجه میشویم که این شاخص دقت بالایی در تعیین کف و سقف بازار ندارد. تقریبا هیچگاه نقطه دقیق برگشت بازار را بهدرستی تشخیص نداده و عملکرد آن بهتر از RSI نبوده است.
- خطوط قرمز: ترس شدید
- خطوط سبز: طمع شدید
- پایین نمودار: شاخص RSI
ما میتوانیم با مقایسه نمودار میلهای شاخص ترس و طمع (FGI) با قیمت بیتکوین، بهصورت بصری نیز میزان کارایی این شاخص را ارزیابی کنیم. این مقایسه دید خوبی درباره همزمانی یا عدم تطابق رفتار شاخص با حرکات واقعی بازار ارائه میدهد. در این نمودار، نواحی مختلف با رنگهای مشخص کدگذاری شدهاند:
-
نارنجی برای «ترس شدید»
-
زرد برای «ترس»
-
سبز روشن برای «طمع»
-
سبز تیره برای «طمع شدید»
اگر با دقت بیشتری به نمودارها نگاه کنیم، متوجه میشویم که شاخص FGI معمولا در شناسایی نزدیک به کف بازار عملکرد خوبی دارد (بهجز تابستان تا پاییز ۲۰۲۲)، اما در تشخیص سقفهای بازار ضعیف عمل میکند (بهجز بهار امسال). دورهای که از ابتدای ۲۰۲۱ تا انتهای آن ادامه داشت، نمونهای بارز از این موضوع است؛ در هر دو نمودار، کاملا مشخص است که FGI خیلی زود وارد ناحیه طمع شدید شد.
میتوان گفت که در سال چهارم چرخه بازار، یعنی زمانی که وارد بازار گاوی کامل میشویم، FGI مثل ساعتی عمل میکند که جلوتر از زمان حرکت میکند. دلیل این موضوع، تکیهی اصلی شاخص بر دو متریکی است که بالاترین وزن را دارند (در مجموع ۵۸٪) و هر دو بر اساس میانگینهای ۳۰/۹۰ روزه هستند. اما چنین میانگینهایی برای روندهای پرقدرت، ابزار مناسبی نیستند؛ چون در این شرایط، هر ماه قیمتها از ماه قبل بالاتر میرود و شاخص نمیتواند این رشد پیاپی را دقیق دنبال کند.
در این موقعیتها، تعیین نقطه پایان روند صعودی غیرممکن میشود، چون مشخص کردن «نقطه اوج خرید» یعنی تعیین حد و مرز چیزی که ذاتا حد و مرزی ندارد: طمع انسانی. در واقع چیزی که در نهایت تمام میشود، نه طمع است و نه هیجان؛ بلکه پول است.
نحوه استفاده از شاخص ترس و طمع
باید در استفاده از شاخص ترس و طمع برای تصمیمگیری معاملاتی، احتیاط کرد. اما چون این شاخص مانند یک اسیلاتور عمل میکند (نوسان بین ۰ تا ۱۰۰)، میتوانید از آن هوشمندانه و امن در استراتژی مدیریت ریسک استفاده کنید.
یکی از کاربردهای عملی شاخص FGI، تعیین میزان سرمایهای است که باید در بازار فعال باشد. ایده اصلی این است که هر چه سطح ترس در بازار بیشتر باشد (FGI پایینتر)، فضای بیشتری برای سرمایهگذاری وجود دارد و بالعکس.
برای تعیین درصد سرمایه درگیر، کافی است مقدار FGI را از عدد ۱۰۰ کم کنیم.
برای مثال، اگر مقدار فعلی FGI برابر با ۲۰ باشد:
-
-
محاسبه:
100 - 20 = 80
-
نتیجه: میتوانیم ۸۰٪ از سرمایه خود را وارد بازار کنیم.
-
اگر یک هفته بعد مقدار FGI به ۲۵ برسد:
-
-
محاسبه:
100 - 25 = 75
-
نتیجه: باید ۵٪ از سرمایهی درگیر را کاهش دهیم.
-
محدودیتها
هرچند استراتژی پیوند دادن درصد سرمایهی درگیر با مقدار FGI یک روش مدیریت ریسک محافظهکارانه محسوب میشود، اما در شرایط بازار گاوی (Bull Market) ممکن است باعث از دست رفتن فرصتهای سودآور بزرگ شود، زیرا در طول یک بازار گاوی قوی، شاخص ترس و طمع معمولا در محدودههای بالایی مانند ۷۰ تا ۹۵ باقی میماند. طبق این استراتژی، هرچه مقدار FGI بالاتر باشد، درصد سرمایهای که وارد بازار میکنید کمتر خواهد بود. این یعنی در دورههایی که بازار در حال رشد شدید است، شما فقط با بخش کوچکی از سرمایهی خود در این رشد مشارکت میکنید و بخش زیادی از سود بالقوه را از دست میدهید.
برای تطبیق بهتر با شرایط بازار گاوی و استفاده موثرتر از سرمایه، میتوانید حد پایین را افزایش دهید. یعنی به جای اینکه فرض کنید FGI باید به ۰ برسد تا ۱۰۰٪ سرمایه وارد شود، این آستانه را بالاتر تنظیم کنید. مثلا اگر ۲۵ را به عنوان حد پایین در نظر بگیرید:
-
-
زمانی که FGI برابر یا کمتر از ۲۵ باشد، میتوانید با ۱۰۰٪ سرمایه وارد بازار شوید.
-
و با افزایش FGI به بالاتر از ۲۵، به تدریج میزان سرمایهی درگیر را کاهش دهید.
-
این تغییر باعث میشود که در بازارهای صعودی نیز حجم سرمایهی شما بالا بماند و فرصتهای سودآوری را بهتر شکار کنید.
توجه داشته باشید هرچه این حد را بالاتر ببرید (مثلا بهجای ۰ یا ۲۵، آن را روی ۳۰ یا حتی ۴۰ بگذارید)، استراتژی شما به سمت ریسک بیشتر و بازدهی بالاتر متمایل میشود و نوسانات پورتفوی شما نیز افزایش مییابد؛ یعنی ممکن است ضررهای کوتاهمدت بیشتری را تجربه کنید.
جمعبندی نهایی
توصیه میشود FGI را نه به عنوان یک ابزار سیگنالدهی قطعی، بلکه به عنوان راهنمایی برای تنظیم میزان ریسکپذیری در پرتفوی خود در نظر بگیرید. رویکردهایی مانند تنظیم درصد سرمایه بر اساس مقدار شاخص ترس و طمع میتوانند در مدیریت احساسی سرمایهگذاری موثر باشند، به شرطی که متناسب با چرخههای بازار، آستانههای مناسب انتخاب شود.
در نهایت، موفقیت در بازارهای مالی بیش از هر چیز نیازمند درک عمیق از رفتار جمعی، کنترل احساسات شخصی و داشتن یک چارچوب منعطف برای تصمیمگیری است. شاخص ترس و طمع ابزاری قدرتمند در این مسیر است، به شرطی که با دید انتقادی و در کنار سایر تحلیلها استفاده شود.